ازدواج ، پریروز و امروز!
منظورم از پریروز نسل پدر بزرگ و مادر بزرگ های ما و ماقبل آن است و دیروز که نسل پدر و مادر های ماست،بعضی شباهت ها با پریروز دارد و بعضی شباهت ها با امروز،برای همین هم جداگانه درباره اش چیزی عرض نکردم.
پریروز: زن وشوهر به پای هم پیر می شدند.
امروز:به دست هم پیر می شوند.
پریروز:عروس خانم با لباس سفید به خانه ی بخت می رفت و با لباس سفید هم بیرن می آمد.
امروز:با لباس سفید وارد می شود ولی خیلی وقت ها،چمدان به دست ،با لباس سیاه بیرون می آید.
پریروز:درباره ی مهریه می گفتند کی داده ؟ کی گرفته؟
امروز:گاهی گرفتن مهریه اصل ماجراست و الباقی اش برای خالی نبودن عریضه.
پریروز: هر کدامشان عشق اول و آخر دیگری بود.
امروز: درباره ی بعضی ها،به جان خودم،اصلا نمی شود مطمئن بود.نه به اولش نه به آخرش.
پریروز:زن و شوهر برای همدیگر می مردند.
امروز: به وسیله ی همدیگر به قتل می رسند.
و اما فردا،
با این اوضاع شلم شوربای فرهنگی که ما فعلا داریم...بهتر است از زبان جناب حافظ بگویم:
این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه می گفت
بر در میکده یی با دف و نی ترسایی
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
آه اگر از پی امروز بود فردایی
کلمات کلیدی :